چندین سال { مجموعه خاطرات احتشام رضوی ، همسر شهید نواب }

نامه نواب به پدر خانم خود

به تاریخ پنج شنبه نزدیک فتح پرچم علوی و غروب حیات اموی

 گرامی پدر عزیزم، حضرت احتشام رضوی سلامی شایسته و زیبنده بر شما باد! دوستان شما را محبوب داشته و دشمنان شما و پیروانشان را مغضوب می‌دارم. عظمت و سعادت شما و صف مقدس شما احزاب میهن و دوستان خدا و محمد و آل گرامیش(ص) و فرزندانشان را خواهانم و انقراض دشمنان شما و صف مقدس را طالب و در این راه کوشانم. دیری به آرزوی دیدار شما به سر بردم، گاهی پیامی برای وصل بستم و به سویتان فرستادم، گویا اثری نکرد و هجران و طول انتظار به بار آورد، فرمان اکید آن پدر در خصوص هجران موقت و رجعت با سطوت یوسف‌آسا مطاع است. یک مرا در این دیار دو ودیعت است؛ هر ودیعتی را امانتی از سوی خدا و سرمایه‌ی سعادت جاویدان؛ نخستین ودیعتم شما و امانت الهی شما؛ ایمان شما، دیگری نیره عزیز یادگار شما و امانت الهی وی نیز ایمان و عفت وی؛ شما را به خدا و او را به شما و همه‌ی سرمایه‌ی سعادت جاویدانمان را به خدای عزیز می‌سپارم. «نیره دخت من اذاها فقد ذانی و من اذانی فقد اذاالله» می‌باشد. علیک بالحق و مرا در این فضایلی است که قیاس با سایر علویون مکرمه نگردد. گزارش این چند روزه آن که در سایه‌ی لطف خدا و نیاکان گرامی‌مان، گرامی‌ترین نیاکان به نیکی گذشت. بعد مطلب مختصری است و دوام صحت از خدا خواهانم برای دلتنگی بسی می‌نمود. اصرار به زیارت شما داشت، تاکنون موفق نگردید؛ شوق دیداری که هم چون دیدار آن عزیز گرامی است. در این بی توفیقی موقت بی اثر نبود. امید است همیشه سایه‌ی مهر گرامیتان فروزان باشد. باز هم آرزوی دیدار شما و این بر مجنون این فرزند عزیز علوی است، چنان که پیش از اطاعت آن زمان مطاع عزیز حاصل شود. بسی نیکوست و گویا که در همین یکی دو روز به توفیق رب جهان با آن چه که از لطف بی پایان ربوبیت می‌رسد و در انجام آن [......] فر سلطان و سلطان را عرض سلام و سعادت و عظمت علوی شما را خواهانم، در این راه کوشانم. «فرزند شما سید مجتبی نواب صفوی».

منبع : نرم افزار فدایی